ساری در تمامی ادوار گذشته قربانی بی تفاوتی و کم تحرکی مسئولین ارشدی بوده است که یا ساروی نبوده و عرق ساروی و مرکز استانی نداشته و بیشتر به شهر زادگاهی خود ارائه خدمات می کردند و یا قدرت و مهارت لازم را برای احیای حقوق ساری و شهروندان ساروی نداشته و از آنها بعنوان یک نماد استفاده شده و کار زیادی از آنان برنمی آمد و مانورهای مقطعی و موسمی
بالاخره انتظار بسیار طولانی شهروندان ساروی به سر رسید و با عنایت ویژه فرماندهی معظم کل قوا و مصوبه دولت مقرر شد پادگان شهید فرامرزی ارتش از مرکز شهر ساری به منطقه ای در بیرون از شهر ساری نقل مکان یابد و این منطقه ارزشمند بیش از ده هکتاری در مرکز شهر، فرصتی بزرگ برای افزایش دامنه توسعه شهری ساری فراهم آورد.
این تصمیم و مصوبه موجب خوشحالی همه اقشار به ویژه فرهنگ دوستان و تاریخ پردازان ساروی و مازندرانی شد و احساس کردند که ساری با تمامی هویت تاریخی و فرهنگی اش، تولدی دوباره را تجربه خواهد کرد!
اما خبرهای دریافتی که غالباً در هنگامه اجرای مصوبه های زیبا و دلنشین اتفاق می افتد، بسیار نگران کننده و تاسفبار است، چرا که مطلع شدیم طبق قانون موجود، این قطعه زمین ارزشمند در یک سهمیه بندی 60 درصد به 40 درصد، تنها و تنها حدود سه هکتارش به شهرداری ساری می رسد و مابقی آن یعنی بیش از 7 هکتار آن به بخش خصوصی برای احداث واحدهای تجاری و پاساژ واگذار می شود تا این منطقه نیز بعلاوه همه شلوغی هایی که هم اکنون در حوزه ترافیک خودرویی و تردد انسانی دارد، باز هم به وبالی جدید مبدل شده و این نقل مکان هم نه تنها مرهمی بر زخمهای ساری نشده، که بر زخمهای آن هم خواهد افزود!
منطقه ای که بخاطر استقرار استانداری مازندران، دادگستری مازندران و شهرستان ساری، سازمان اقتصاد و دارایی مازندران، بانک ملی مرکزی ساری، بانک سپه مرکزی مازندران، اداره کل راه و ترابری مازندران، اداره کل آموزش و پرورش مازندران، شهرداری مناطق ساری، سازمان قضایی نیروهای مسلح مازندران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساری، کلانتری ناجا، سبزه میدان، دادگاه حل اختلاف ساری، ناحیه انتظامی مازندران، راه آهن شمال، فروشگاه بزرگ اتکا، اداره کل اوقاف، بیمارستان تخصصی فاطمه زهرا(س) ساری، بیمه البرز مرکزی مازندران، خانه های سازمانی و سایر اماکن عمومی به اندازه کافی دارای انسداد ترددی و توقفگاهی بوده و تحمل افزایش هیچ بار ترافیکی جدیدی را نداشته و هرگز نباید قربانی یک تفکر محاسبه گرانه سودمحور و زیاده خواه گردد!
چرا که استراتژی احداث اماکن گسترده تجاری در همه شهرهای بزرگ، در حاشیه شهرها و جاده های توریستی طراحی می شود و تحت هیچ شرایطی اولویت منطقی و تجربی این مناطق مرکزی و مهم شهری نبوده و نیست!
ضمن اینکه ساری بعنوان یک شهر تاریخی، به استناد تمامی کتب و اسناد معتبر تاریخی، دارای هویت روشن و مشخصی است که از جمله در قالب این اماکن تاریخی، هویت خود را به نمایش می گذارد و پادگان ارتش در ساری که در گذشته های دور بعنوان بخشی از اقلیم طبیعی و سرسبز و جذاب، مورد استفاده مردم بوده و رفته رفته به اردگاه قزاقها و نظامیان و نهایتاً به پادگان نظامی تبدیل شده و حالا با گذشت بیش از دو سده فرصت بازگشت به هویت اولیه خود را یافته است!
حالا از آقای استاندار محترم و سایر اعاظم استان بلحاظ برخورداری از اندیشه های ناب فرهنگی و موقعیت های اجتماعی و سازمانی، صادقانه و در عین حال مصرانه می پرسم که:
1-آیا واقعاً حیف نیست که این منطقه بکر و دست نخورده، به محلی برای پیاده شدن افکار کوتاه و زودگذر و سود و تجارت کالایی تبدیل شده و نگرش میراث فرهنگی بر آن مستولی نگردد و زمینه های تبدیل آن به یک منطقه گردشگری تقویت نشود؟!
2-آیا واقعاً حیف نیست در شرایطی که ما بشدت در معرض اتهام عدم توسعه فرهنگی و تاریخی قرار داریم، از اماکن و بناهای موجود که با معماری های تاریخی نیز همراه است، بعنوان اماکن فرهنگی مثل موزه تاریخی و تمدنی، گالری و نمایشگاههای بین المللی عکسهای تاریخی و تابلو نقاشی های ارزشمند، سالن نمایش های تاریخی و فرهنگی و نیز محل احیای نمادین آثار فرهنگی استفاده نشود، در حالیکه سالهاست از فقدان این اماکن ارزشمند رنج می بریم؟!
3-آیا واقعاً حیف نیست که ما با طراحی بسیار زیبا و دل انگیز، این منطقه بزرگ را به مکانی شبیه میدان امام (نقش جهان) اصفهان تبدیل نکنیم و از این فرصت استثنایی برای تکمیل و ترمیم نقائص موجود در افزایش جاذبه های گردشگری بهره نگیریم؟!
4-آیا واقعاً حیف نیست که بخشی از این مکان را به توسعه صنایع پرتنوع و ارزشمند دستی مازندران و ترویح پیشینه تمدنی مازندران اختصاص ندهیم و بر جاذبه های استان و شهرمان نیفزائیم؟!
5-آیا نمی توان در این مکان به احداث نمادین اماکن دیدنی و تاریخی مازندران مبادرت ورزید، تا جائیکه با بازدید از این مکان اولاً همه اماکن مهم مازندران دیده شوند و ثانیاً تمایل و گرایش قلبی بازدیدکنندگان برای بازدید از جلوه های واقعی آنها افزایش یابد؟!
6-آیا نمی توان با تخصیص بودجه مناسب از بودجه فرهنگی استان و یا کمک های ویژه رئیس جمهوری و مخصوصاً با پادرمیانی معاون رئیس جمهور و رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور که یک مازندرانی موفق است، سهم ریالی ارتش در سهم 60 درصدی پرداخته شده و نگذاشت که پای سودجویان به این منطقه مهم شهری باز شود و این مکان با همه موجودی اش به حوزه فرهنگ تخصیص یابد؟
7-آیا نمی توان سود حاصله از پیش بینی های فعالیت های تجاری را با توسعه صنعت توریسم تامین کرد و با تقلید از کشورهایی که در این زمینه توفیقات بالایی را تجربه کرده و می کنند، مازندران و مخصوصاً مرکز استان را از این رکود صنعت گردشگری نجات داده و ما هم در مازندران شاهد یک جاذبه جامع و همه جانبه باشیم؟!
8-آیا نمی توان با تعمیر و مرمت اماکن زیبا و نُقلی و تاریخی و بسیار خاطره انگیز موجود در پادگان که زمان استقرار انگلیسی ها و سایر خارجیان بنا شده اند و راه اندازی هتل ها و مهمانسراهای جذاب با رستوران های سنتی و غذاهای محلی مازندرانی و فروشگاههای سنتی و غیره، این منطقه را به محلی برای جذب گردشگران داخلی و خارجی و نیز محلی بعنوان بوستان عمومی برای تمدد اعصاب و آرامش روانی سایر شهروندان مازندرانی مبدل کرد؟!
باید اضافه کنم که پادگان ساری در زمان پیروزی انقلاب و ماههای اولیه آن و نیز دفاع مقدس هشت ساله یکی از شلوغ ترین صفحات خاطره ساز ذهنی و عینی ما بوده و یکی از اماکن ملی نگهداری اسرای عراقی جنگ تحمیلی در طی هشت سال دفاع مقدس نیز بوده که هر کدام از آنها می توانند بعنوان سکو و جایگاهی برای جذب و جلب گردشگر تلقی گردند!
استعداد قطعی پادگان ارتش در ساری، احداث یک پارک موزه فرهنگی و تاریخی و تمدنی است و بسیار حیف است که با هر توجیهی حتی به اندازه یک وجب از آن مصروف کاربری های غیرفرهنگی شود و در همین رابطه پیشنهاد می گردد که اماکن ضمیمه شده دیگر مثل فروشگاه و غیره نیز به مکانی دیگر انتقال داده شوند!
اما باید بپذیریم که سخنرانی ها و مصاحبه های آتشین و تنظیم واژه ها و جملات زیبا و حتی وعده های وجدآفرین و داشتن نگاههای مثبت و دلنشین مدیران و نمایندگان و نامزدها، هیچکدام نمی توانند جای عمل و کارکرد را گرفته و در درازمدت رضایت مردم را جلب کنند!
نمایندگان محترم مجلس و نیز نامزدهایی که این روزها به نحوی ورود غیررسمی خود را به حوزه تبلیغات انتخاباتی محک می زنند، می توانند موضوع چگونگی انتقال پادگان از مرکز شهر ساری و طرحهای پس از آن را دستاویز قرار داده و با آن به عنوان یکی از اولویت های استراتژیک مواجه شوند!
اعضای محترم شورای اسلامی شهر ساری باید آستین ها را بالا زده و با لابی گری های استانی و فرااستانی، زمینه چینی های لازم را برای تغییر اساسی این تصمیم اساسی فراهم کرده و نگذارند که فردا برای شهروندان اصیل ساروی چیزی جز افسوس باقی نماند!
همه باید بپذیریم که ساری، در تمامی ادوار گذشته قربانی بی تفاوتی و کم تحرکی مسئولین ارشدی بوده است که یا ساروی نبوده و عرق ساروی و مرکز استانی نداشته و بیشتر به شهر زادگاهی خود ارائه خدمات می کردند و یا قدرت و مهارت لازم را برای احیای حقوق ساری و شهروندان ساروی نداشته و از آنها بعنوان یک نماد استفاده شده و کار زیادی از آنان برنمی آمد و مانورهای مقطعی و موسمی آنان نیز پیرامون مسائل زیربنایی، در اصل و بیشتر حرکتی برای خالی نبودن عریضه بوده است و حالا هم اگر این ادعا وجود دارد که چنین چیزی نیست و ساری در اولویت نگاه مدیران ارشد قرار دارد، باید در عمل این ادعا را به اثبات برسانند و گام عملی خود را در رسانه ملی و سایر رسانه ها به افکار عمومی انعکاس دهند!
مدیران محترم! مطمئن باشید که بجز این منطقه، ساری دیگر مکانی در مرکز شهر برای توسعه فرهنگی ندارد و این مکان تنها و تنها توجیه تجاری ندارد که متاسفانه سودجویان همان را به اولویت اول مبدل کرده اند و این کمی نگاه ما را به ماهیت چنین کم تحرکی هایی خاص می کند!
چرا که این روزها ساری مستحق توجهات خاص و عنایت های ملی از بودجه ها و اعتبارات ملی است و جا دارد تا استاندار محترم در تکاپوی جلسه ای خاص با رئیس جمهور محترم برای بازگرداندن تمامی اراضی تخصیصی پادگان ارتش به دامن مردم باشد!
یادمان نرود که پادگان ارتش در ساری، قطعه ای از پازل بسیار زیبا، تاریخی و فرهنگی ساری است و نباید با قطعه بندی ناصواب آن با هر توجیه تجاری و زیباسازی و اقتصادی و غیره، زمینه های فراموشی هویت را برای نسل امروز و فردا فراهم آورده و شهر را دچار بحران هویتی کرد!
البته قبول دارم که بخاطر تألم وارده ناشی از ارتحال غم انگیز برادر عزیزتر از جانم و نیز تعصب فرهنگی و ضیق فشار ناشی از استماع این خبر پارادوکسی خوشایند و ناخوشایند، فرصت زیادی برای توسیع اطلاعات اولیه نداشتم و طبعاً اگر این موضوع با تضارب اندیشه ها و تعاطی آراء و حضور کارشناسانه همه صاحبنظران در یک هم اندیشی رسانه ای یا ستادی در مکانی بنام اتاق فکر برگزار شود، طرحهای جامع تری ارائه شده و از تبدیل این منطقه گران و ارزشمند به گوشت قربانی و احتمالاً دست اندازی های پنهان برخی از صاحبان قدرت و ثروت بهتر جلوگیری خواهد شد!
بهرحال امیدوارم با میدانداری استاندار محترم و رئیس سازمان گردشگری مازندران و پادرمیانی نماینده محترم مقام معظم رهبری در مازندران و نمایندگان محترم ساری در مجلس، به شایعات موجود در باره بی تفاوتی های برخی از مدیران اجرایی نسبت به مرکز استان پایان بخشیده و با اهتمام مضاعف برای جبران مافات آنچه که بر مرکز استان در سالهای گذشته رفته، شاهد یک تلاش مضاعف در جلسات ستادی به مدیریت مدیر ارشد استان برای تحقق این آرمان همگانی باشیم.
در پایان متذکر می شوم که حقیر و امثال من این تذکر را قبل از واقعه داده ایم تا در زمانی که باید فریاد می کردیم، سکوت نکرده باشیم و امیدوارم که مسئولین امر نیز این فریاد و تظلم خواهی فرهنگی تاریخی را به موقع بشنوند و زمانی سراغ موضوع نیایند که دیگر کار از کار گذشته باشد!
صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه
استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000292393
working();